مهدی رفوگر   mahdi rofougar

مهدی رفوگر mahdi rofougar

شاعر _ مدیر و موسس صفحات مجازی و کتب مشترک خوابگردها
مهدی رفوگر   mahdi rofougar

مهدی رفوگر mahdi rofougar

شاعر _ مدیر و موسس صفحات مجازی و کتب مشترک خوابگردها

هبوط میان گرگ و میش39

گم کرده ناوگان اندیشه‌های خویش

پرسه می‌‌زد

دریا به دریا

پارو به پارو

بر بلم ندانم کاری

بی هدف

پر جنجال

فریاد می‌‌زد

منم مرشد تمام غریقان

پادشاه جزیره سکون و عافیت


مهدی رفوگر

هبوط میان گرگ و میش32

گرد از شانه

سر و روی می‌‌تکاند

به اشک وضو ساخته

پشیمان

خسته از درازای عمر است

عابد پیر

حسرت سیب‌های نچشیده دارد


مهدی رفوگر

سرطان سپید25

چهره

نقاب نو یافته

بی درنگ

تامل

تاخت می‌زند بر چرخه روزمرگی

بانوی دلخسته

آزرده و مصلوب بر جنسیت خویش


مهدی رفوگر

سرطان سپید18

زیر تیغ آفتاب

نیزه را سایه نبود

از هراس

وحشت

دلهره غروب

دل به فانوس بسته

جان ما شرر

روح فتیله شد

و اینگونه

اینگونه رخت به برزخ بستیم

شاد از تجلی کرور کرور سراب

پیش از نماز مغرب


مهدی رفوگر

سرطان سپید14

چرخه بی وقفه روزمرگی

تکرار مکرر قاب‌های نابسامان

حضور همیشه قیچی سکوت

بخیه نادرست بر زخم‌های هر روز

روبان سرخی شد بر دار حیات

تحفه هزارساله

ادب

تواضع

تضرع و زاری


مهدی رفوگر

سرطان سپید11

همه هراس

همه فریاد

تاختی آزاد میان ره ناهموار فردا بود

بلوغ

مرا بر گرفت

رسن بافتم

گره در گره

پیچ در پیچ

گلوی امروز را

میان لقمه‌های گلوگیر آمال

افق تاریک

جرعه جرعه نوشیده

هنوز کودک خرفت دیروزم

دل سپرده بر پندهای افلاطون

چکاچاک شمشیر میترای فردوسی

آئین گم شده مهر

دست بر دست می‌کوبم

تکامل نارس را


مهدی رفوگر

تازیانه های تموز14

مدهوش

بی پروا

سر می‌جنباند قناری در قفس

مست بهار

گلویش پر سرود

هزار هزار فسانه خوانده

چشم و گوش می‌دراند

دلخوش به پاسخی کوته

بند بندش هوس آلود است


مهدی رفوگر

تازیانه های تموز10

جهان را آوار نمی‌شود ناله‌های خفته در سینه

دست‌ها کوبنده‌تر باید

بکوبند و بکوبند بر طبل هیهات

بند بند هر انگشت فریاد گشته

بپیچند بر مدار بیداد

آسمان

تن تهی از بار مصیبت

چشم بر معجزه زمین دارد

و زمین

زمین

چشم و گوش بسته

تن می‌سپارد بر تازیانه‌های توهم


مهدی رفوگر

تازیانه های تموز7

چشمی خیره سر

طماع به دیدارت دارم

به هیچ قناعت

به هیچ خاک گور

سیر نمی‌گردد


مهدی رفوگر

تازیانه های تموز204

نشسته بر شانه غول خیال

پی سوز علی بابا در دست

هزار و یکشب دیگر آغازیده

پای نهادم میان حدود شراکت با تو

شب

هر شب

داستان

روایتی نو در جریان

گم شدم در واژگان

حس و کلامت

بی رنگ

بی لعاب

بی صورتک و نقاب گشتم

دلسرد و خسته و پریش

پایم شکسته

زبانم بریدی

محبوس اتاق آرزوها

واماندم از ره



مهدی رفوگر