عمو نوروز سر در آخور می و معشوق دارد
چشم گشاده
دست بر زانو
فریب تازه می آغازم
دلتنگ بهار
قلم می زنم رنگارنگ نو روز دگر
رهبر و راهبری تازه می جویم
وامدار نانوا و قصاب محل
سخن از زر خورشید
نقره مهتاب می رانم
مهدی رفوگر