فانوس فریب
جار شکسته ای آویخته اند بر آسمان
سریر خور
تخت مه شکسته
اباطیل خود کهکشان نو نامیدند
کور سوی غریب
نا آشنا
سرد و نامأنوس آن
آزرده
پریشانم کرده
چرخ می زنم مدار خویش
آینه نو صیقل داده
سیهچال اندیشه ایشان
به سخره می گیرم
مهدی رفوگر