مهدی رفوگر   mahdi rofougar

مهدی رفوگر mahdi rofougar

شاعر _ مدیر و موسس صفحات مجازی و کتب مشترک خوابگردها
مهدی رفوگر   mahdi rofougar

مهدی رفوگر mahdi rofougar

شاعر _ مدیر و موسس صفحات مجازی و کتب مشترک خوابگردها

خنیاگر سایه ها05

باد

برده

محبوس گیسوان توست

شرم دارد از فغان و آشوب

بر خم هر تار پریش گشته

تن می دهد به سکوت


مهدی رفوگر

سرطان سپید2

تو

و درخت

من

و سایه

زایش اتفاقی نو


مهدی رفوگر

دار بلند سیمرغ45

هراسیده

دلتنگ

مجنون این خراب آباد

بت پرست

کافر عقل می شوم

چنگ می زنم دامن سایه سنگی تورا

 

مهدی رفوگر

دار بلند سیمرغ34

کرشمه سرو است و ناز کشیدن نسیم

شرم دارد غنچه از شکفتن

رود بر سینه خاک می لغزد و هردم نا آشنا است

دست در خورجین واژگان

کنکاش میکنم کلامی خوش

جز تیغ و سنان نمی یابم

زبان بریده  به دشنه سکوت

زار میگریم روزگار خویش را

تو را لعنت

تو را لعنت کاتب برزن

طلسم بر من چه بستی

سحر بر من چه خواندی


مهدی رفوگر

خنیاگر سایه ها01

غسل خلوت کرده

 از زیارت حروف

واژگان

دستبوسی افعال باز می گردم

پای هزار هزار جمله بکر شسته

وضو به معانی گرفتم

دو رکعت نماز التجا

هر رکعت صد ها سجده

به درگاه بیت و مصرع خوانده

سپید سپید بازگشتم

باشد

باشد که تو سیاهم نکنی


مهدی رفوگر

سرطان سپید1

گم شده در پیچ کوچه دلتنگ

وامانده در هزارتوی تو

ساز تازه می‌زند این خنیاگر کهن

سرودی پر شرر سر کرده

منیژه دگر طلب می‌کند

بیژنی است

وامانده به قعر چاه زمانه خویش

دل نمی‌بندد بر هر پری

دست نمی‌برد به هر خوان تازه


مهدی رفوگر

دار بلند سیمرغ30

چپ ها راست

راست ها چپ می شوند

باد موافق نمی یابم

تکیه بر درفش کهن داده

چشم براه آرش مانده ام


مهدی رفوگر

دار بلند سیمرغ23

زمان

 کوتوله درازپای

آسیابان هر چه هست

هر چه نیست

دمادم

پی در پی

گه به زمزمه

گاه به فریاد

پند می دهد سخره آمیز و تلخ

جهان

بود نابود است و بس


مهدی رفوگر

خنیاگر سایه ها03

ریشه

پیشه من

لمس سیب بر دار شرم می شوی

بازار مکاره روزمرگی را


مهدی رفوگر