جهان
سخره است و سخرهگر
مست شراب بیهودهگی
چرخ میزند دست افشان و پایکوب
نه ترانهای نو
نه ساز تازهای دارد
بر لب مرثیههای مضحک داشته
عروسی است وعده یکصدهزار داماد
هر درنگ خزان بر بستر ابلیس است
مهدی رفوگر