بدن ها می دویدند
جای جای شکرانه برپا
شهد و شراب
غسل می داد کوی را
دهان ها به خوراک
هلهله
فریاد شادمانه باز
دریچه اندیشه بسته بود
و ایشان
ایشان یک به یک
به تمامی سر بر تن نداشتند
مهدی رفوگر